آزادی

مطالب جدید

آزادی

مطالب جدید

«کفش ملی ها»، «ارج ها» و «آزمایش ها» چگونه به نابودی کشانده شدند؟


انتشارات امیرکبیر که در سال 1328 تأسیس و بعدها به بزرگترین و مهم‌ترین انتشاراتی خاورمیانه تبدیل شد؛ اما اکنون در کجا قرار دارد؟ شرکت‌هایی نظیر پارس الکتریک به مدیریت حاجی برخوردار، کفش ملی به مدیریت ایروانی، شرکت مینو به مدیریت علی خسرو شاهی، شرکت آزمایش به مدیریت محسن آزمایش و بسیاری عناوین دیگر هم البته سرنوشتی مشابه نمونه بالا داشتند.
کد خبر: ۵۹۷۳۲۰
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۹ - 13 June 2016
این روزها خبر تعطیلی کارخانه قدیمی ارج، هم حس نوستالژیک خیلی‌ها را قلقلک داده و هم پایه‌گذار برخی دعواهای سیاسی شده تا با کلید واژه ارج، کلید دار دولت تدبیر و امید و برجام و پسابرجام را نقد کنند و البته بهانه‌ای هم به دست دولتی‌ها داده تا در این رقابت سیاسی از رقیب عقب نمانند و ورشکستگی ارج را به دولت قبلی نسبت دهند؛ اما فارغ از همه این بازی‌های سیاسی، که به واقع «بازی» است، تعطیلی ارج و بیکار شدن نزدیک به 250 کارگرش حقیقتی است انکار ناشدنی، سخت، تلخ و درآور؛ تلخ‌تر آنکه بدانیم این کارخانه روزگاری بیش از 2000 کارگر داشت و محصولاتش به کشورهای خاورمیانه صادر می‌شد و حالا خیلی مهجور با 250 کارگر به فعالیتش پایان می‌دهد. تعطیلی کارخانه‌ای با 80 سال قدمت در کنار افول و تعطیلی برخی برندهای موفق دیگر ایرانی، این پرسش را ایجاد می‌کند که چطور تجربه موفق رشد بخش خصوصی در ایران در چهار دهه اول این سده این روزها دیگر امکان‌پذیر نیست و بدتر آنکه همان برندهایی که در آن روزگار هم پا گرفت و رشد کرد، حالا یکی یکی تعطیل می‌شود؟

به گزارش «تابناک»، سال گذشته، عبدالرحیم جعفری، مؤسس و مالک بزرگترین انتشاراتی خاورمیانه درگذشت. انتشارات امیرکبیر که در سال 1328 تأسیس و بعدها به بزرگترین و مهم‌ترین انتشاراتی خاورمیانه تبدیل و بعدها در سال 58 و با حکم دادگاه انقلاب اسلامی از مالکیت او خارج و به سازمانی دولتی واگذار شد. گذشت نزدیک به چهار دهه از تغییر مالکیت این مؤسسه به خوبی به ما نشان می‌دهد که چگونه یک سیستم دولتی و مدیریت دولتی در رأس یک بنگاه سودده و موفق بخش خصوصی می‌تواند آن را به زوال بکشاند. چه اینکه این روزها امیرکبیر در صنعت نشر ایران هم حرفی برای گفتن ندارد چه برسد به اینکه بخواهیم آن را در ابعاد منطقه‌ای مقایسه کنیم. حکایاتی از این دست در تاریخ صنعت و بازرگانی ایران فراوان است و آخرینش هم همین شرکت ارج است. شرکتی که از سال 1318 به همت خلیل ارجمند و با هشت کارگر تأسیس شد و با روند صنعتی شدن ایران به خوبی شکل گرفت و در روزهای اوجش 2300 کارگر داشت؛ اما پس اجرای قانون ملی شدن صنایع در سال 58 و واگذاری مدیریتش به بخش دولتی کم‌کم رو به افول رفت و در میانه دهه هفتاد با یک پرونده بزرگ اختلاس 20 میلیاردی که در زمان خودش مبلغ قابل توجهی بود دست و پنجه نرم کرد تا کم‌کم در سراشیبی ورشکستگی قرار گرفت و سرانجام این روزها خبر تعطیلی‌اش بهانه دست سیاسیون شده است.

شرکت‌هایی نظیر پارس الکتریک به مدیریت حاجی برخوردار، کفش ملی به مدیریت ایروانی، شرکت مینو به مدیریت علی خسرو شاهی، شرکت آزمایش به مدیریت محسن آزمایش و بسیاری عناوین دیگر هم البته سرنوشتی مشابه دو نمونه بالا داشتند. بنگاه‌هایی که در سایه رشد بخش خصوصی در نیمه اول این سده رشد کردند و بعد با رشد دولتی و شبهه دولتی شدن اقتصاد در نیمه دو این سده رو به افول گذاشتند و تعطیل شدند.

«کفش ملی ها»، «ارج ها» و  «آزمایش ها» چگونه به نابودی کشانده شدند؟
صادرات محصولات ارج به عمان

بسیاری از منتقدان دوران پر رونق اقتصاد و صنعت ایران در دهه سی و چهل معتقدند که کارآفرینان آن دوره به دلیل نبود بازار رقابتی و وجود رانت‌های دولتی توانسته‌اند موفقیت‌های کسب کنند، وگرنه به ذاته و در یک بازار سالم چندان هم چهره‌های موفقی نبودند.
دکتر علی‌اصغر سعیدی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران فردی است که در یکی دو دهه اخیر برای پاسخ به این پرسش، پای در راه تحقیق و پژوهش گذاشته و مجموعه کتاب‌های «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی» را به رشته تحریر درآورد؛ مجموعه کتاب‌های که تا کنون سه جلد آن در خصوص علی خسروشاهی، مؤسس شرکت مینو، حاجی برخوردار مؤسس پارس الکتریک و ایروانی مؤسس کفش ملی منتشر شده و مجموعه‌های دیگری در هم در راه است که خیامی مؤسس ایران خودرو، یکی از مهم‌ترین‌های آنهاست.

این مجموعه کتاب‌ها که نتیجه مصاحبه با مدیران، اعضای خانواده و کارگران این شرکت‌ها و مؤسسانش و همچنین بررسی اسناد مهم ان دوره است، به خوبی نشان می‌دهد، بر خلاف ادعای مطرح، بسیاری از شرکت‌ها و بنگاه‌های موفق آن دوره، حاصل هوش و ذکاوت سرمایه‌گذارانش بوده که البته در پرتو سیاست‌های اقتصادی مناسب آن دوره، موجب رشد و شکوفایی صنعتی ایران هم شد؛ اما چرا دیگر این تجربه‌ها تکرار نمی‌شود؟

علی اصغر سعیدی در این زمینه می‌گوید: اگر خاطره مصادره‌ها از ذهن تاریخی کارآفرینان و صنعتگران پاک نشود، آنها در مورد میزان سرمایه‌گذاری همیشه با ابهام روبه رو هستند. اگر پذیرفته شود که آنها افرادی سیاسی نبودند و خاطره پیشین با حمایت از سرمایه‌گذاری خصوصی رفع شود، می‌توان باز هم امیدوار به ظهور و فعالیت صنعتگرانی از آن جنس بود. او همچنین تفاوت صنعتگران عصر پهلوی و با حال حاضر را چنین بیان می‌کند: مهم‌ترین تفاوت همان وجود اندیشه‌ی ترقی در نسل اول صنعتگران ایران بود؛ برای نمونه، در آرشیو ملی انگلستان سندی دیدم که از قدرت فوق‌العاده صنعتگران ایرانی در مقابل سفرای خارجی حکایت می‌کند. بر اساس آن سند، صنعتگران به راحتی و با اعتماد به نفس بالا می‌توانستند از سفرا انتقاد کنند و یا به تنهایی با یک کشور خارجی قرارداد ببندند. به نظر من، مشکل امروز نبود یک بخش خصوصی قدرتمند است.

سخن اینجاست که تعطیلی ارج، شاید بتواند برای یک دو هفته‌ای سوژه رسانه‌های منتقد دولت برای حمله به دولت و یا بهانه‌ای دیگر برای دولت باشد تا دولت قبل را مقصر بداند، اما نکته‌ای که فراموش شده و می‌شود، درس‌هایی است که باید از آن گرفت. اینکه چگونه مؤسسات خصوصی موفق در سیطره سیاست‌های دولتی رو به نابودی رفتند؛ اینکه هیچ عزم جدی برای رونق بخش خصوصی واقعی وجود ندارد و با خصوصی‌سازی صوری در حال گول زدن خودمان هستیم. اینکه کی قرار است به خودمان بیاییم و گذشته را یکباره نفی نکنیم، بلکه از تجربه‌های موفق گذشته استفاده کنیم و بهره ببریم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.